در حال بارگذاری ...
به بهانه برگزاری نخستین همایش بزرگداشت دده قربانی و بررسی نقش عاشیق ها در تاریخ صفویه

عاشیق ها؛ بازگو کنندگان آرزوها و احساسات و فریادگران وطن خواهی و عدالت طلبی

عاشیق ها نه فقط بازگو کننده آرزوها، احساسات و عواطف همزبانان شان هستند، بلکه فریادگر وطنخواهی وعدالت طلبی های آنان نیز می باشند و به همین علت است وقتی که صدای عاشیق با زخمه ساز هم آوا می شود، دیگر در پهنه حضور آدمها کسی نیست تا به خود فکر کند و همه با آواز و ساز او ، تا بی نهایت همسفر می شوند. رها از بند تن وتنهایی به میان قرن های اندوه و غم و شادی میروند و وقتی شور آواز به اوج میرسد ، قطره اشک هایی است که از دالان تنگ گونه ها راه به پایین پیدا می کند.

 به گزارش تئاتر اردبیل، عاشیق ها، جانشینان بعدی گوسانها(خنیاگران دوره گرد) در آذربایجان و بخصوص در اردبیل هستند. عاشیق ها، افراد خوش صدا و نوازنده ای هستند که ساز قوپوز (آلتی است موسیقی از ذوات الاوتار و آن سازی بود مرکب از یک قطعه چوب مجوف برشکل عودی کوچک دارای پنج وتر- فرهنگ معین) را بر روی سینه خود نواخته و با آهنگها ی حزن و شاد، داستانها و منظومه های ملی و افسانه های کهن را با صدایی خوش برای مردم بازگو می کنند و شهامت ها و رشادت های مردان آذری را به تصویر می کشند.عاشیق ها در محافل عمومی همچون چایخانه ها، قهوه خانه ها و مجالس سرور و شادمانی و حتی مجالس سوگواری به اجرای برنامه می پردازند. سروده ها و آهنگ های عاشیق ها آن چنان متنوع و گسترده اند که از دیدگاه های مختلف قابل بررسی و پژوهش هستند. داستان هایی که آنان روایت می کنند، مضامین و محتوای اشعار و مقام ها و­ ردیف های موسیقی ویژه  عاشیق ها هریک می تواند موضوع  پژوهشی علمی و کارشناسانه باشد. می توان از دید زیبایی شناختی، جامعه شناختی، تاریخی، مردم شناسی و ... نیز به موضوع عاشیق ها پرداخت. عاشیق، هنرمندی است که ساز می نوازد و آواز می خواند و گاه شعر و منظومه هایی را که روایت می کند، خود می سراید. ساز عاشیق را قوپوز نیز­ می نامند که سازی شبیه تنبور است و با مضرابی که از پوست درخت گیلاس ساخته شده است، نواخته می شود. قوپوز در گذشته نزد آذری ها از احترام و تقدسی خاص برخوردار بوده است . این ساز 9 سیم دارد و هنگام نواختن عاشیق ها آن را به سینه می فشارند.

نام ‌عاشیقها و یا اوزانها در کشورهای مثل آذربایجان، ترکیه، گورجستان، قزاقستان، مصر ، سوریه، عراق ، ازبکستان، ترکمنستان، روسیه ......  و اکثر شهرهای ایران به چشم میخورد، در زمانهای گذشته که هیچ رسانه ای مثل تلویزیون، رادیو و اینترنت و فضاها و شبکه های اجتماعی نبود، عاشیقها به عنوان یک رسانه قدرتمند در میان مردم به بیان حقیقت با زبان شعر و آواز با نوای دلنشین ساز در گردهمایی ها، عروسی ها و مجالس می پرداختند و با داستانهایی از شجاعت قهرمانان، از جنگها، از حکومت شاهان، از عشقهای حقیقی، از گذشتگان؛ مردم را با آئین و فرهنگ و تاریخشان آشنا میکردند.

در زمان هایی که موسیقی برای مردم چیزی نام آشنا نبود، عاشیقها با یک قدرت الهی و معجزه آسا به عنوان یک راهنما و مبلغ دینی و انسانی ایفای نقش میکردند.

قدمت هنر عاشیقی به هزاران سال پیش برمی‌گردد. عاشیق تنها یک هنرمند نیست، بلکه شخصیتی است که در بین مردم تُرک، خصوصا مردم آذربایجان جایگاه ویژه‌ای دارد. عاشیقها، حافظان و وارثان هنر، موسیقی و ادبیات اصیل مردم خویش هستند.

در تاریخ به عاشیق ها، علاوه بر« اوزان» نام های دیگری نیز اطلاق شده است ، «وارساق» و «یانشاق» از این جمله اند. به هنرمندترین و شایسته ترین شان که از لحاظ معنوی نیز ارج و قربی داشته ، «دده» می گفتند. «دده» عنوانی است هم شأن «پیر» که در­ادبیات عرفانی ایران زمین بسیار استفاده شده است.
به نظر می رسد واژه  «عاشیق» از واژه  عربی «عشق» گرفته شده است ، هرچند که در ادبیات آذری واژه ای مستقل­ نیز وجود دارد که «آشیق» نوشته می شود و از نظر آوایی با آن یکسان است .عاشیق،  اسم فاعل از ریشه «عشق» عربی است. چون که هم شخص عاشیق، عاشق خداوند است هم در داستانهای عاشقانه عاشیقی به عنوان قهرمان داستان، نقش عاشق داستان در برابر معشوقه داستان را به عهده دارد. به نظر محمد حسین تهماسب فولکلورشناس شهیر، ریشه کلمه «آشیق» از واژه «آش» ترکی می‌باشد و امروزه کاربرد ندارد. از این ریشه مصدر «آشیلاماق» به معنای تلقین کردن و تزریق کردن می‌باشد و عاشیق تلقین و تزریق کننده موسیقی، شعر و داستان به مخاطبانش است. به نظر ایشان همان «آشوله» در زبان ترکی ازبکی به معنای ترانه و آهنگ است و «آشوله‌چی» به معنای خواننده با کلمه آشیق هم ریشه است. به عقیده بعضی از صاحبنظران «آشیق» از واژه «ایشیق» به معنای نور و روشنایی گرفته شده است. عاشیق به عنوان روشنی بخش قلوب مردم می‌باشد و با اشعار و صوت خود به دل مردم صفا می‌بخشد.

عاشیق هنرمندی مردمی است. او هم شاعراست ، هم آهنگ ساز و منظومه سرا و هم خواننده، نوازنده و داستان گو. میراث عاشیقی اساساً در حافظه  عاشیق ها نگه داری می شود؛ هم از این رو برای رسیدن به این هنر، باید حافظه ای نیرومند و تیز داشت. یک ویژگی اساسی شعر عاشیقی، بدیهه سرایی است، چرا که بعضی از گونه های عاشیقی مانند دئیشمهبدون بدیهه سرایی ممکن نیست. ویژگی دوم این اشعار در این است که ارتباطی دوسویه با فرهنگ شفاهی دارند: از یک سو عاشیق هنگام سرودن از آثار غنی و سرشار فولکلوریک پیش از خود بهره و مایه می گیرد و از دیگر سو، اشعار عاشیق ها پس از سروده شدن دهن به دهن میان مردم می گردد و پس از مدتی بخشی از فولکلور می­ شود. بنابراین اشعار عاشیق لار بارزترین نمونه  این نظریه است که می گوید« هرمتنی بینا متنی است» همچنین می توان نتیجه گیری کرد که هر اثر عاشیقی اثری جمعی­ است.عاشیق ها برای سرودن شعر خود از وزن های هجایی استفاده می کنند که در ادبیات شفاهی آذربایجان گونه هایی آشنا هستند و اوزان عروضی در این اشعار کاربردی ندارد. رایج­ ترین­ گونه­ های­ ادبیات­ عاشیقی­ که­ به­ صورت­ هجایی ­سروده­ می­ شوند، عبارتنداز:          
1- قوشما که دست کم از سه بند و حداکثر از 7 بند 4 مصراعی تشکیل می یابد و سیال ترین و زیباترین نوع شعر­شفاهی ­است.    
2-گرایلی که مثل قوشما ساخته می شود و در موضوع عشق و حسرت و زیبایی های طبیعت سروده می شود.
3- بایاتی، نوعی ­از شعر هفت هجایی چهار مصراعی که موضوع آن را شکوه و هجران و عشق و مضامین اجتماعی­ تشکیل می دهد و از انواع شعر فولکلوریک به شمار می آید.    
4-تجنیس که در آن از­جناس بسیار استفاده می شود و از گونه های دشوار ادبیات عاشیقی است.
5- دوداق دیمز: نوعی تجنیس است که سرودن آن دشوارتر است و باید از ابتدا تا انتهای شعر کلماتی ­استفاده شود که هنگام ادای آنها لب ها به هم نخورد       .
6- اوستادنامه: این نوع شعر­عاشیقی حاوی خطاب های حکیمانه و موضوعات فلسفی و اجتماعی است که در مقدمه  منظومه ها گنجانده ­ می شود و شاعر از آفرینش کاینات،توحید، خلقت انسان، پندهای اخلاقی و اسطوره ها سخن می گوید        .
7- دئیشمه یا مناظره: که از جا لب ترین انواع شعر عاشیقی­ است­.عاشیق ها هنگام دئیشمه از انواع فرم های شعری خود مانند: تجنیس،­ قیفیل بند، باغلاما، اوستادنامه، حربه و غیره استفاده می کنند می­گویند در قدیم هنگا می که دو قبیله با هم اختلافی داشتند، به جای جنگ و خونریزی، عاشیق های خود را به مبارزه و مناظره  هم می فرستادند و عاشیق ها طی دئیشمه با هم دیگر به رقابت می پرداختند و در نهایت هر یک از عاشیق ها که می باخت، تسلیم دیگری می شد و ساز خود را تحویل می داد و عاشیقی که در مناظره پیروز می شد، حکم صادر می کرد و به اختلاف پایان می داد. گاهی دئیشمه حا لتی مسابقه گونه هم داشت و دو عاشیق از هم دیگر سئوالاتی می کردند و با موسیقی و­آواز جواب  می دادند. در تاریخ دئیشمه ی شاه اسماعیل با عرب زنگی مشهور است.           
8-  مخمس: که هربندی 5 مصراع دارد و گاهی عاشیق ها هر مصراع را دوپاره می کنند و می خوانند.
9- منظومه: داستان هایی حماسی یا عاشقانه هستتند که در دوران باستان به آن «بوی»­ می گفتند. هر منظومه مرکب از پاره ای نظم و نثر است. از معروفترین منظومه های حماسی می توان به «کوراوغلو» و«قاچاق نبی» اشاره کرد.

البته عاشیق ها گونه های شعری دیگر نیز دارند مانند: وجودنامه، دیوانی، توبه نامه، نصیحت نامه و­گؤزل له مه. موسیقی عاشیق لار هم جای بسی تفحص و تحقیق دارد.آهنگ هایی که عاشیق ها ساخته اند، با احوال، روحیات، مبارزات، پیروزی ها و شکست های قهرمانان منظومه ها تطبیق یافته اند. از آن میان می توان به آهنگ های مشهوری چون: دوبیتی، دیلغمی، ساری تئل، گرایلی، یانیق کرم، مخمس، جنگی­ کوراوغلو و ...اشاره کرد.به نظر می رسد بعد از دوره  اسلامی، عاشیق ها علاوه بر خواندن و نواختن و سرودن،  تقدس روحانی خویش را تا حدودی همچنان حفظ کرده اند که دده قورقود شاهدی براین ادعاست. امروزه غیر از آذربایجان در میان بعضی طوایف ترک، استمرار اوزان ها را به شکلی دیگر می بینیم . مثلاً در طوایف ترکمن بخشی همان جایگاه عاشیق را دارد که با نواختن دوتار و خواندن اشعار عرفانی و سوزناک شاعران بزرگ ترکمن مانند« مختومقلی فراغی» همان کاری را می کنند که عاشیق درآذربایجان انجام می دهند.
 بررسی تاریخ مدون اشعار عاشیق های آذربایجان که پس از شاه اسماعیل ختایی(صفوی) و از اواخر قرن نهم هجری آغاز می شود، نشان می دهد که ادبیات عاشیقلار مملو از نکات عرفانی و مفاهیم دینی و معرفتی است. عاشیق های برجسته ای در این دوران پا به عرصه ی وجود نهاده اند که اغلب لقب حق عاشیقی(عاشق حق) داشته اند و عاشیق قوربانی­(قربانی)که هم عصر شاه اسماعیل صفوی بود که بعدها او را استاد عاشیقلارنامیده اند.

در آیین اوزان «دده »بزرگترین و معنوی ترین لقبی است که به هنرمندانی که شخصیت ولایی و پیغمبر گونه ای داشتند اعطاء می شد  و این نام مقدس در اعصار مختلف در بین قبایل ترک و توران بوده که هر هنرمند بزرگوار با داشتن این القاب به نوبه  خود در ترویج صلح و دوستی اقدام کرده اند که سر آمد آنها دده قربانی می باشد که در تاریخ شفاهی آذربایجان سفیر صلح لقب گرفته است و دیوانش کاملاً کتابت یافته است.

این شاعر پر آوازه که مورد احترام همگان بود، در قرن شانزدهم یعنی همزمان با شاه اسماعیل خطایی می زیسته و شیفته  امام همام حضرت علی (ع) و امامان معصوم بوده و مروج دین مبین اسلام و عرفان بوده است و معارف اسلام و مذهب تشیع در اشعار وی بصورت کامل بازتاب یافته است و همیشه در گسترش ادبیات عاشیقی سعی وافر داشت و شاگردان زیادی تربیت کرده بود که از او دانش و نواختن ساز (قوپوز) را یاد می گرفتند و به ایل خود برگشته، به ترویج گفته های استاد می پرداختند. گفته اند که قره وزیر تاب تحمل این شاعر عارف و این هنرمند شهیر قارداغ را نداشت و به بهانه های مختلف و واهی مبادرت به آزار و اذیت وی می نمود و همچنین او را به این متهم می نمود که به شاگردان خود علیه حکومت دسیسه می نمایند. خلاصه از طرف قره وزیر همیشه تحت فشار بود.به دنبال آزار و اذیت قره وزیر، دده قربانی با عریضه ای خود را به حضور شاهنشاه (شاه اسماعیل) می رساند و وقتی به حضور شاه اسماعیل می رسد نوشته خود را تقدیم کرده و با این شکایت ارادت خود را در وهله  اول. به شیر یزدان، شاه مردان، حیدر کرار حضرت علی (ع) ابراز میدارد و همچنین ارادت خود را به سلاله شاه اسماعیل صفوی،. آن مرد میدان سیاست و ادبیات نشان می دهد. شاهنشاه پس از شنیدن اشعار دده قربانی به وجد آمده و دستور میدهد تا عاشیق قربان را در دربار نگه دارند. البته روایتهای مختلفی در دوستی، همکاری، آشنایی و حتی وزیر فرهنگ بودن قربانی در کابینه شاه اسماعیل وجود دارد که دوستان متخصص در ادبیات شفاهی بر آن واقف می باشند.

اشعار دده قربانی حاوی صلح،  دوستی،همبستگی و برادری است. به طوری که اثنای جنگ چالدران عاشیق قربانی تلاش زیادی کرد تا بین ترکان عثمانی و صفوی که قدرت زمان خود بودند جنگ صورت نگیرد و صلح برقرار باشد.

بی شک این عاشیق ها را که در شعر و موسیقی به اوج قلل افتخار رسیده اند، نمی توان با نوازندگان مجا لس بزمی مقایسه کردو هر گونه به کا ر بردن لفظ عاشیق برای نوازندگان مجا لس عروسی و عیش و طرب گناهی نابخشودنی در حق عاشیقلار است. عاشیقلار از یک سو به واسطه  اشعار نغز و پرحکمت خویش با شعرای حکیم و عارف قابل مقایسه اند واز سویی دیگر به دلیل آهنگ هایی که ساخته اند، در کنار آهنگسازان برجسته ای چون صفی ا لدین ارموی و عبدالقادر مراغه ای می توانند ارزیابی شوند. هر چند که ژانر و فرم شعر و موسیقی عاشیق ها، به دلیل ویژگی های منحصربه فردشان حا لتی آیینی هم دارد و به ­آسانی قابل مقایسه با دیگر سبک ها نخواهد بود­. اگر اشعار عاشیق ها را تحلیل محتوا کنیم، بارهای بار با مضامین و مفاهیم اخلاقی، فلسفی، دینی و معرفتی مواجه خواهیم شد که در کمال دقت و ظرافت و با استفاده از انواع صنایع ادبی و تمثیلات در قا لب دیوانی و استادنامه و منظومه و سایر گونه ها آورده شده اند.

۱- توحید:
اعتقاد به وحدانیت پروردگار یکی از اصول دین مبین اسلام است، عاشیق با تعهدی که نسبت به دین در خود احساس می کند، اعتقاد درونی خویش را در باب توحید بیان می کند.
                                                          حق تعالی کؤنولده فیکر ائیله دی
                                                                ازل باشدان بودونیانی یارائدی
                                                              اؤز آدی بیرایکن هزار ائیله دی
                                                            چکدی سودان اؤز ایوانی یاراتدی

  (حق تعا لی در دل اندیشه ای کرد و در ازل این دنیا را خلق کرد ، با آنکه نامش واحد بود ولی از آن یک، هزاران آفریدTآب ها را برکشید و ایوانش را خلق کرد(.
و یا :

بسم الله ائیله دیم گیردیم میدانا
امیدیم باغلادیم شاه مردانا
مجنون کیمی منی قویما دیوانا
آمان الله امداد ائله بو ایشه

( بسم الله گفتم و وارد میدان شدم ، امیدم را به شاه مردان بستم ، مرا چون مجنون دیوانه و آواره مگذار
خدایا به این کار امداد کن)

2- تبیین آیات قرآنی:    
هرچند که عاشیق ها در اشعار خویش مستقیم و غیر مستقیم مخصوصاً در « استادنامه ها» و «وجود نامه ها» به آیات قرآن کریم اشاره دارند و گاه حتی در اشعار تغزلی و اجتماعی شان نیز به مفاهیم قرآن گریز می زنند، اما در برخی از اشعار عاشیق ها ، مضمون یک آیه به طور واضح به کار برده شده است. انگار که عاشیق آیه  شریفه را در قا لب شعر ترجمه کرده است. به عنوان نمونه عاشیق محمد مرندلی آیه  شریفه  « جاء الحق و زهق الباطل » را بیان کرده است:

حق گلنده ناحق گئدر
حق یئرینده قالار آخیر
ناکس لری قهر قضاء
آیاقلارا سالار آخر

( هنگامی که حق بیاید ناحق و باطل رفتنی است ، در نهایت حق سرجای خویش خواهد ماند و قهر قضای الهی ناکسان را دست آخر به زیر پاها می اندازد.)

در برخی از اشعار عاشیق لار به قصص پیامبران اشاره می شود. عاشیق مسکین یا لولو می گوید:

 
 
ابراهیم خلیل ا للهی سا لدی آتش نارا
 خشم ایله نظر ائیلدی آتش دوندو گلزارا
 صدقینی حقه باغلادی اونو گورونجه سارا
 ای ایلاهی شرمسارم بنده یم اوزو قارا
 من مسکینین موشکولونو بیتیره ن پروردگار

(ابراهیم خلیل الله را به آتش نار انداخت ، خداوند با خشم به آتش نظری انداخت وآتش به گلستان تبدیل شد
 سارا همسر ابراهیم با صدق دل به حق تعا لی متوسل شد، ا­لهی منهم شرمسارم بنده ای روسیاهم،ای پروردگاری که مشکل من مسکین را پایان می بخشی.)

3- معاد و روز قیامت:
در این باب نیز عاشیق ها اشعار نغزی دارند . عاشیق مسکین یا لولو می گوید:

صور چالینار جمع مخلوق گئدر حق دیوانینا
 کئچرلر پل صراتدان امتین آمانینا
 چکرلر دونیا حسابین باخارلار میزانینا
 مسکینم عفوائلت گوناهیم آخرالزمانه باخ

(دمی که در صور دمیده می شود،  همه مخلوقات به دیوان حق می روند.برای رسیدن به جنت رضوان ا ز پل صراط می گذرند. یا محمد (ص) توخود به داد امت برس.­ حساب دنیا را از انسان مطالبه می کنند و به اعمال او در میزان  می نگرند.مسکینم گناهم را عفو کن و به آخرالزمان بنگر.)

 4- تقوی و دوری از شیطان:
از مضامین دیگری که عاشیق ها در اشعار خود به آن پرداخته اند ،توصیه به ترک معصیت و دوری از شیطان است. عاشیق دللاک مراد چنین می سراید:

کؤنول، سنه بیر نصیحت،
شر ابلیس دن گل گئن گز
بیرکس نصیحت بیلمه سه
چکیل اوندان سن گل گئن گز

(  ای دل به تو نصیحتی کنم، از شر ابلیس دوری کن، از کسی که نصیحت نمی پذیرد،  برحذر باش و دوری کن)
خسته قاسم در استادنامه هایش مخاطبان را از بهتان، دروغ و زورگویی به مظلومان برحذر می کند ودر یکی از شعر های خویش می گوید:

یاخشی فیکیر ائیله غافل دولانما
 قلبینی شیطاندان یادائیله انسان
 حلال یاشا، بیرکیمسه دن اوتانما
یئخما کؤنول لری شادائیله انسان

( ای انسان نیک بیندیش و غافلانه در این دنیا مگرد، به قلبت در خصوص شیطان تذکر بده،  اگر می خواهی از کسی شرمسار نشوی با  (نان)حلال زندگی کن، د لها را ویران مکن. شاد کن ای انسان.)

5- مضامین عرفانی:
مفاهیم و مضامین عرفانی در آثار برخی از عاشیق ها موج می زند. عباراتی چون خرابات، جمع، چهل عارف، الست، فنا، طریقت، حقیقت، صوفی، پیر، ایمان ، معرفت ، شراب عشق و... در شعرهای آنان به ویژه در گونه هایی مانند «دیوانی»و «گرایلی» دیده می شود.
عاشیق دوللو مصطفی در شعری تحت عنوان درویش می گوید:

ایسته ییره م گشته وارام بیر کؤنلوم روشن اولا
 ایچه م عشقین باده سیندن اوره گیم بیریان اولا
 درویش بیر د نیزه بنزر دریای عمان اولا
 حقی نه دیر درویش اولان یئرلرده سلطان اولا!

 (می خواهم به گشت و گذار روم تا دلم روشن شود.از باده  عشق بنوشم تا قلبم شعله ور گردد. درویش به دریای بس بزرگ شبیه است . در جایی که درویش حضور دارد، سلطان چه حق ورود دارد؟)

شاه اسماعیل ختایی که از خود او نیز به عنوان عاشیق یاد شده است واشعار عرفانی زیادی دارد و در میان عاشیق ها به مرشد کامل معروف است، می گوید:

حقیقت بیرگزلی سیردیر
آچا بیلرسن، گل بری
کفر ایچینده ایمان واردی
سئچه بیلر سن گل بری

( حقیقت سری نهان است. اگر می توانی بگشایی، جلو بیا. ایمان در میان کفر است. اگر می توانی تشخیص دهی، جلو بیا)

6- بی اعتنایی به دنیا و امور مادی:
اشعار بزرگان ادبیات عاشیقی مشحون از بی اعتنایی به دنیاست. شاید هیچ عاشیقی را نتوان یافت که در شعرها و نغمه های خویش از بی وفایی دنیا سخن نگفته باشد و فانی بودن زندگی دنیوی را تذکر نداده باشد. خسته قاسم این عاشیق شوریده،  شعرمعروف و بسیار زیبایی دارد که سیدمحمدحسین شهریار نیز از آن استقبال کرده است:

بودنیا فانی دیر فانی
بودونیاده قالان هانی
داود اوغلوسلیمانی
تاج و تخت دن سالان دونیا

( این دنیا فانی است فانی!چه کسی در این دنیا جاوید مانده است؟داود پسر سلیمان را دنیا از تاج و تخت انداخت.)      
عاشیق علی محمد نیز از بی وفایی دنیا می نا لد:

دونیا سنین گردیشیندن
 باشا ووران گؤرمه دیم
 قهر اولدو عالم ایشیندن
 جان قورتاران گؤرمه دیم

) ای دنیا! از گردش ا یا م تو،کسی  راکه سلامت به سر منزل مقصود برسد ندیدم .جهان از کار تو به قهر شد
کسی را که جانش را از تو برهاند ندیدم.)
عاشیق شمشیر جوانی و عمر خویش را از دست رفته می بیند و از دنیا گلایه  می کند که:

ازل گلیشیمندن آلداتدین منی
 هدر عشرتینه اویموشام دونیا
 غمین چنگه لینی چالدین بئلیمه
 فتنه فسادینی دویموشام دونیا

( در همان ورود اولم، مرا فریفتیبه عشرت بیهوده تو دل بستم دنیا!چنگال غم را به کمرم فرو کردی فتنه و فسادت را درک کرده ام دنیا!)

مواردی که ذکر شد تنها  بخش ناچیزی بود از میراث ارزشمند معنوی عاشیقلار . اخلاقیات، سجایای انسانی، دعوت به خیر و نیکی، پرهیز از تکبر، توجه به شأن وا لای ائمه  اطهار(ع) و بسیاری از مفاهیم مذهبی و موضوعات اخلاقی و حکمی از دیگر محورهایی هستند که در اشعار عاشیق ها فراوان یافت می شود که شایستگی بررسی و تحقیق وسیع تر و عمیق تری دارد و البته ارزش معنوی و فلسفی آثار عاشیقهای آذربایجان تنها به  مضامین و موضوعات معرفتی و اخلاقی خلاصه نمی شود، بلکه از این مهمتر جهان بینی و نگرش عارفانه عاشیقلار است که به بررسی عمیق تری نیاز مند است. عاشیق ها نه فقط بازگو کننده آرزوها، احساسات و عواطف همزبانان شان هستند، بلکه فریادگر وطنخواهی وعدالت طلبی های آنان نیز می باشند و به همین علت است وقتی که صدای عاشیق  با زخمه ساز هم آوا می شود، دیگر در پهنه  حضور آدمها کسی نیست تا به خود فکر کند و همه با آواز و ساز او ، تا بی نهایت همسفر می شوند. رها از بند تن وتنهایی به میان قرن های اندوه و غم و شادی میروند و وقتی شور آواز به اوج میرسد ، قطره اشک هایی است که از دالان تنگ گونه ها راه به پایین پیدا می کند: اسبم ، سازم ، وطنم ما چهار تنیم و یک جان دشمن ، جانم را بگیر..اما اسبم ،سازم ، وطنم را نمی دهم هر فرازو فرود عاشیق ها و هرمقام از دویست و چند مقام نوای عاشیق ها ، آتش به جان همگان  می اندازد و این اندوخته ای از عشق هر عاشیق است.

شهر اردبیل در روزهای هفتم و هشت مرداد و بمناسبت روز بزرگداشت شیخ صفی الدین اردبیلی و گرامیداشت هفته استان، میزبان عاشیق های کشورهای آذربایجان، ترکیه، گرجستان و شهرهای مختلف کشورمان به بهانه برگزاری همایش بین المللی بزرگداشت عاسیق دده قربانی و بررسی نقش عاشیق ها در تاریخ صفویه است و امیدواریم این همایش که برای اولین بار اجرا می شود، زمینه ای را فراهم آورد تا نقش بی بدیل عاشیقها در دوران صفویه تبیین و جایگاه این هنرمندان فرهنگ ساز مورد بررسی قرار گیرد.

 

 

گزارش از سعید نوریان/ 8 مردادماه 97

 




نظرات کاربران