سفرکرده سال 95
یاد کردی از دکتر جابر عناصری
او که جابر عناصری بود اما بیش از همه عاشق حسین و فرهنگ خوننگار و نگارین عاشورا بود و بی هیچ چشمداشتی از دنیای دون، هر چه اندوخت برای ولای او بود و اعتلا به ملکوت و فنای در حق.
آمدن: 1324 – اردبیل
رفتن: 1395 – تهران
شرح عاشقی اهل بیت عصمت و طهارت بر خامه جان و دل جاودانه کرد و عنصر خیال را از برگ برگ نسخههای تعزیه بر قامت حقیقت استوار نمود تا میراث هزار ساله شیدایی مردم به حادثه سرخگون نینوا در بطن و متن جامعه جاری بماند. او که از مهد خاندانی حسینی و تعزیهگردان برخاسته بود در تمامی عمر پر برکت خویش، نقل و نالههای حزین حسینیان و عاشقان کربلا را در شهر و روستا و کورهراهها جست و یافت و ثبت کرد تا میراثدار متین فرهنگ عاشورایی باشد. در همین مسیر از مردمش و فرهنگ عامه و ترانهها و اشعار دلسوز و دلشاد مردمان دیارش و هر جا که قدم گذاشت به تحقیق و تفحص، غافل نشد و فرهنگ فولکلوریک آذربایجان و کردستان و گیلان و صدها شهر و قصبه دیگر را به کنجکاویِ محصلی تیزبین جست و با معیار و مقیاس دانشمندی نکتهسنج در برگ برگ تاریخ ادبیات ایران ماندگار کرد. او حتی در بستر جغرافیا و تاریخ چنان جستجو کرد که مقالاتی به رشته تحریر در آورد از سرخپوستان و اقوام آسیایی تا ثابت کند دانشمندیاش محیط به جهان است و او دوست دارد جهان را در دل محقق خویش بکاود و پیش برود.
او که جابر عناصری بود اما بیش از همه عاشق حسین و فرهنگ خوننگار و نگارین عاشورا بود و بی هیچ چشمداشتی از دنیای دون، هر چه اندوخت برای ولای او بود و اعتلا به ملکوت و فنای در حق. نسخههای تعزیه حضرت ابی عبد الله الحسین(ع) را از گوشه گوشه سرزمین پهناور ایران جمعآوری کرد و مجالس غریبه این هنر نازبنیاد را روحی تازه بخشید تا ثابت کند این ملک و ملت در هنر و هنروری، السابقون اند. هم او بود که تک تک واژههایش را چنان صیقل داد که در خوانش به شعر میمانست و در نگارش ماندنی شد.
اینک، سطری چند از قلم جاودانه و شیوای این ابرمرد تعزیه ایران که شبیهخوانی را چنان در تار و پود علم و معنا بیاراست که تمنای محققان شد در گیتی تا بیابند فلسفه ماندگاری هنر مقدس تعزیه را:
«تعزیه فقط نمایش مصیبت نیست بلکه نیایشی است در خور بزرگواران و آنان که نقد جان را وقف کردند و خیرات باقیاتی جز طریق وصول به حقیقت بر جای نگذاشتند. تعزیه شرح ماجرای وقف خون دریادلانی است که قباله مهر الهی را به خون خود مهر کردند. تعزیه طوماری است از وقفنامه جسم و پیکر و اوداج بریده نیکان و پاکان که کوردلی اشقیا و جبر فرعونیان و شدادان و نمرودیان را جان و جسم خستند و خون حلق خود را بر زمین بریان و سوخته از ظلم ظالمان جاری نمودند.»
*از نشریه میراث جاویدان، مقاله تعزیه، هنر وقفی ایران و میراث جاویدانی از قلمرو آیین و ایمان به قلم دکتر جابر عناصری.محمد باقر نباتی مقدم