در حال بارگذاری ...
به بهانه برگزاری ششمین جشنواره جمچه خاتون(نمایش آیینی طلب باران) در شهر کوثر

چمچه خاتون آیینی نیک برای طلب باران

چمچه خاتون عنوان نمایشی ایرانی است که چون بسیاری از نمایش های ایرانی با تغییرات محتوایی صد در صد، خوشبختانه هنوز هم در بسیاری از نقاط ایران به ویژه در شهرهای کوچک و روستاهای کشور با نام ها و عناوین متفاوت و با موضوعیتی واحد و ساختاری همانند اجرا می شود.

به گزارش تئاتر اردبیل، چمچه خاتون، عنوان نمایشی ایرانی است که چون بسیاری از نمایش های ایرانی با تغییرات محتوایی صد در صد، خوشبختانه هنوز هم در بسیاری از نقاط ایران به ویژه در شهرهای کوچک و روستاهای کشور با نام ها و عناوین متفاوت و با موضوعیتی واحد و ساختاری همانند اجرا می شود. این عناوین عبارتند از: چمچه خاتون، چمچه گلین، بو که باران، گشنیزو، گشنیز. این کلمات به تحقیق دارای معنای واحدی اند اگرچه در صورت ظاهر متفاوت به نظر می رسند.  این نمایش در جمهوری آذربایجان، آذربایجان شرقی و غربی ایران، زنجان، یزد، کرمان، خوزستان، لرستان، همدان، کرمانشاه، کردستان ترکیه، کردستان عراق، کردستان ایران با نام های فوق در وقت وقوع خشکسالی به اجرا در می آید. این نمایش جلوه ای واحد از ایزدبانوی آب در اوستا یعنی آناهیتا است. باید یاد آور شد که یکی از علت های اجرای بیشتر این نمایش در قسمت های غربی ایران این است که ستایش آناهیت مدت ها فقط در غرب ایران رواج داشته است. اصل و بن این نمایش سرچشمه گرفته و برخاسته از فرهنگ ودایی قوم هند و ایرانی است.

آذربایجانی ها به قاشق چوبی چومچه می گویند. مردم هنگامی که با کم آبی و عدم نزول باران مواجه می شوند، پارچه ای رنگین به چومچه می بندند و آن را تزیین می کنند. سپس به در خانه مردم محله و یا روستا می روند وبا بلند کردن چومچه های رنگین، در کوچه ها به راه می افتند و سرودهای باران خواهی سر می دهند. عده ای نیز با طبل و دهل چومچه گردانان را همراهی می کنند. باران خواهان ضمن باران خواهی در شهرها و روستاها می چرخند و وقتی به در خانه ای می رسند، انعام دریافت می کنند.

 این نمایش، ویژه سال های خشکسالی بوده و هست، بنابراین اگر در بهاری علایم خشکسالی مشاهده گردد و از اول فروردین تا نیمه دوم اردیبهشت به بعد باران نبارد، اهالی شهر، روستا و یا منطقه جهت طلب باران (باران خواهی) از خداوند متعال، اقدام به اجرای نمایش می کنند. سیده( سیده آغا) زنی از زنان روستا، موظف می شود، به سراغ چمچه خاتون رفته و آن را از صندوقخانه ای تاریک با سقف تیر چوبی که از خشکسالی قبل پنهان کرده بیرون بیاورد. سپس در صورتنیاز به بازسازی و تعمیر که این هم به عهده شخص وی است، او چمچه خاتون را برداشته، به زیر چادر پنهان کرده بی آنکه چشم کسی به آن بیفتد به سمت امامزاده شهر یا روستا حرکت می کند. چون اجرا با قرار قبلی و توافق جمعی صورت می گیرد، مردم محل مقابل و داخل صحن و حرم امامزاده اجتماع می کنند و چشم به راه می مانند تا سیده آغا از دور پیدا شود. با پیدا شدن او، مردم غرق در هیجان شده با ذکر صلوات و خواندن دعا های مختلف زیر لب، کوچه ای تشکیل می دهند و سیده آغا از میان کوچه وارد صحن و سپس حرم امامزاده می شود و زنی پشت سرش در حرم را می بندد. سیده آغا که مطمعن می شود در حرم کسی وجود ندارد، عروسک چمچه خاتون را با ذکر صلوات از زیر چادربیرون آورده، در دست راست گرفته هفت دور به دور ضریح امامزاده طواف می دهد. بعد از طواف و تبرک چمچه خاتون، سیده آغا به دیگر زنان اجتماع کرده مقابل ورودی امامزاده رخصت دخول می دهد و زنان با ذکر صلوات بر محمد(ص) وارد حرم امامزاده می شوند. بعد از ختم سه صلوات، چمچه خاتون را به دست می گیرند و در حقیقت آن را رونمایی می کنند. بعد از رونمایی، سیده آغای چمچمه خاتون به دست، در پیش زنان در پی اش به سمت آبادی  حرکت می کند. در این هنگام زنان و دختران مشایعت کننده چمچه خاتون، که هرکدام دو قطعه سنگ قلوه رودخانه ای از پیش آماده کرده به همراه آورده اند، به دست گرفته و با تم و ریتمی خاص به یکدیگر کوبیده و یک صدا چنین می خوانند:

چوچمه خاتئن نه ایستَر    الله دان یاغیش ایستَ ر     الله  بیر یاغیش ایله       داغی داشی یاش ایله(چمچه خاتون چه می خواهد، از خدا باران می طلبد، خدایا بارانی بفرست تا همه جا بواسط این باران، مرطوب و خیس شود.)

زمی لری گوموش ایله     آلله داغین بولوتی          یتیم لرین اومودو          آلله سن یاغئش ایله(زمین ها را نقره ای کن، ای ابرهای بالای کوه ها و ای امید یتیمان، خدایا تو بارانی نازل کن.)

آرپا، بوغدا قورودی  چومچه خاتئن نه ایستَر   آلله دان یاغیش ایستر    الی خمیرده قالمیش   بیرجه قاشئق سو ایستَر و ... (گندم و جو خشک شده اند، چمچه خاتون چه می خواهد، از خدا باران می طلبد، خدایا بارانی بفرست تا همه جا بواسط این باران، مرطوب و خیس شود. دستان چمچه خاتون در خمیر مانده است، کمی آب می خواهد.) از قدیم عقیده اهالی بر این بود که بعدازاین کار باران خواهد بارید و گویا همیشه باران رحمت خدا هم نازل‌شده است.

همچنین، شعری که پس از باران و در راستای ابراز شادمانی کودکان و به صورت گروهی خوانده می‌شود، شامل اشعار موزون زیر است:

یاغدی یاغیشلار، بانلادی قوشلار، ایسلاندی داشلار ... سن هاردا قالدین؟ (باران بارید، پرندگان آواز خواندند، سنگ‌ها خیس شدند... تو کجا مانده‌ای؟)

اشعار محلی زیبای دیگری نیز در ادبیات عامیانه مردم در خصوص باران وجود دارد که معمولاً پس از نزول این نعمت الهی زمزمه می‌شود. گهگاه افراد شرکت‌کننده در آیین‌های باران خواهی پس از بارش باران، این شعرها را می‌خوانند. ازجمله:

یاغئش یاغئر یاغا یاغا، بیری دوشور بیزیم باغا، گلین گئدک بیزیم باغا، بیزیم باغا اویناماغا

اویناماغئن واختی دئیل، قئزئل گولون تاختی دئیل. 

و نیز شعر دیگری بدین مضمون خوانده می‌شود:

یاغدی یاغئش لار، بانلادی قوش لار، چول ده چوبان لار، حیوان قویون لار، بیجارا تالیشلار، گیروده ایش لر، قَیچینی دیشلَر.

درحالی که سیده آغا چمچه خاتون را چون علمی بالا گرفته، زنان با تکرار شعر مذکور و سنگ زنی به سمت آبادی حرکت می کنند و وارد کوچه و محله های آبادی می شوند. به در هر خانه که می رسند، صدایشان را بلندتر کرده و سنگ ها را محکم تر به هم می کوبند و بلند تر می خوانند؛ تا اگر کسی در اندرون خانه خویش مشغول کاری است صدای شان را بشنود و برای چمچه خاتون نذر و نیاز بیاورد و به توبره کشان تحویل دهد و خود را در این مراسم نیایشی و نمایشی سهیم سازد. پس از دورگردانی چمچه خاتون و جمع کردن نذورات از تمامی خانه های آبادی، آنچه را که جمع آوری شده، به خانه سیده آغا برده، در نزد وی به امانت می گذارند. پس از تحویل و جابجایی اجناس، از زنان با چای پذیرایی می شود.سپس زنان برای سیده آغا و عمل خیر او دعا کرده و موقتاً به دنبال کار و زندگی خود می روند. پس از رفتن زنان، سیده آغا در تنهایی یکبار دیگر چمچه خاتون را در دست گرفته به صندوقخانه مذکور می برد و برای روز دیگر مخفی می کند. سپس به مردم روستا ملحق می شود که در آن وقت در مسجد آبادی اجتماع کرده اند و به امامت روحانی، نماز جماعتی برپا می گردد. دو رکعت نماز حاجت به نیت طلب باران با شرکت کلیه حاضران اقامه می شود، بعد از آن سوره مبارکه سریع الاجابت(حشر) باز هم بطور جمعی قرائت می گردد. سپس سیده آغا باردیگربه سراغ چمچه خاتون رفته و آن را از محبس بیرون می آورد و به میان جماعت می برد. جماعت به محض دیدن چمچه خاتون صلوات می فرستند و از شادی هلهله می کنند و بار دیگر سنگ زنان، شعر طلب باران را باهم می خوانند.

فردای آن روز دگر بار زنان آبادی گرد یکدیگر جمع شده، مواد غذایی به امانت گذاشته شده در خانه سیده آغا را تحویل گرفته و به امامزاده می برند. در کنار امامزاده اجاق های موقتی می سازند و اقدام به پختن آش می کنند که به آن(آش چمچه خاتون) می گویند. این آش برای ظهر آماده شده، ظهر تمامی اهالی آبادی فقیر و غنی در حالی که ظرفی متناسب با نیاز خود به دست دارند، در میهمانی چمچه خاتون جهت خوردن آش و صرف چای که در کنار دیگ های آش تدارک دیده شده حضور می یابند. بعد از صرف نهار و نوشیدن چای بدون استثناء همگی برخاسته، دو سنگ نسبتاً درازی که پیش تر فراهم کرده اند، به دست گرفته و با خواندن دعا و شکرگزاری به درگاه پروردگار با ریتمی خاص به هم می زنند. بعد از مدتی سنگ زنی، جماعت بار دیگر به قرائت سوره حشر همت می کنند. در پایان هر کس دو سنگ خود را برداشته کله به کله همانند خرپشته و شیروانی به هم تکیه داده و روی زمین می نهند و در حالی که سنگلاخی از سنگ های کله به کله و شیروانی مانند به وجود آمده، وسایل خویش را جمع کرده و پشت سر سیده آغای چمچمه خاتون به دوش، به سوی آبادی حرکت می کنند. در بین راه مردان از زنان جدا شده و به دنبال کار خویش می روند و زنان و دختران به همان وضع وارد خانه سیده آغا می شوند. به محض ورود به خانه سیده آغا، زنان و دختران مشغول شستن ظرف ها شده و تمامی آن ها را پس از شستن در جایی جمع می کنند و آب حاصل از شستن ظرف ها به روی بام ها می برند و در ناودان هایی که رو به قبله واقع شده اند خالی می کنند. با شرشر ریزش آب از ناودان ها زنان به هیجان آمده با صدای بلند صلوات می فرستند. پس از آن مواد ته مانده آش در ته دیگ ها را که در ظرفی دیگر جمع کرده اند، به پشت بام برده و برای پرندگان می ریزند و خود پایین آمده، ضمن تشکر از سیده آغا راهی خانه خویش می شوند و سیده آغا بار دیگر چمچه خاتون را به جای پیشین که پنهان کرده بود بده، برای وقتی دیگر پنهان می نماید.

نمادها و نشانه ها در نمایش چمچه خاتون

1- صندوقخانه: نماد و نشانه زهدان مادر، مونث، محل تولد، تاریکی آن نشانه تاریکی زهدان است.

2- تیر چوبی: جامعیت آغازین هستی، مرحله بهشتی، آنچه در تولد و مرگ به شکل گهواره و تابوت از آدمی محافظت می کند، دارای نیروی های الهی برای نظم بخشی پس از آشفتگی آغازین، به عبارت دیگر چوب نشانه بهار است و زندگی دوباره.

3- عروسک(چمچه خاتون): در حقیقت تصویر یا به عبارت دیگر روح آناهیت یعنی ایزد بانوی آب هاست و مظهر باران خواهی، عناصر اهریمنی از وی صدمه خواهد دید و مانع سرازیر شدن آب نتوانند شد و آب از آسمان به دریاها می ریزد.

4- طواف در امامزاده: پشت سر گذاشتن  دنیای کهنه، قایل بودن احترام برای دایره و نقطه مرکز آن وکمال الوهیت است. در دست راست گرفتن چمچه خاتون، نماد جهان مدور، خودیابی و مظهر هفت است و هفت امشاسپند(فرشته) و هفت روز به طول انجامیدن خلقت جهان است اما امروزه هفت نشانه خداوند است.

5- نشان دادن(ظاهر ساختن چمچه خاتون): نماد ظهور و بیرون آمدن از زهدان. نماد و نشانه ریزش آب از آسمان نرینه به روی زمین مادینه است.

6- ده گردی(گرداندن چمچه خاتون): نماد و نشانه گذر از مرحله ای به مرحله ای دیگر است. عبور از کفر به قدس. نماد و نشانه طریقت است و حضور و دنبال کردن مردم عروسک را نماد استغفار و پشت کردن به خطاها و روی آوردن به قدس می توان دانست.

7- سنگ به سنگ زدن: نماد و نشانه دو عنصر نرینه و مادینه و عمل آمیزش آنها با یکدیگر. صدای سنگ ها میل به آمیزش را در آسمان نرینه با زمین مادینه بیدار می کند.

8- آش: آب و آتش دو عنصر متضادند و آنچه از حبوبات در آن می ریزند بر آمده از گیاه است و غرض از پختن آش، آمیختگی و نفوذ نرینه آتش درآب مادینه است تا حاصل آن خوراک گردد و فراوانی و باروری. برهم زدن آش و چرخاندن کفگیر در آن به صورت دایره نماد و نشانه تمامیت، کمال، تقارن و بیانگر عناصر مورد استفاده چون آتش و آب است.

9- تقسیم آش: نماد تقسیم غذای مقدس و سهیم کردن مردم در این عناصر مقدس جهت استحاله و سازگاری با حیات جدیدی است. درست کردن چای و نوشیدن آن نیز همانند پختن آش و با همان مفاهیم است.

10- چیدن سنگ ها:تداعی گر خانه سازی قوم ایرانی در نقاط باران خیز است.

11- دیگ شویی: نوعی تطهیر و میل بشر به خلوص و پاکی است.

12- ریختن ته مانده دیگ ها به روی بام: نماد و نشانه تعالی جان در طلب ارتباط با ایزدان و نشانه ورود به مرتبه عالی شهود است. دسته پرندگان نیروهای جادویی یا فوق طبیعی اند و به این خاطربا آناهیت در ارتباطند؛ پس به این وسیله در پی ارتباط با این ایزد بانو بر می آیند.

13- ریختن آب حاصل از شستشوی ظرف ها از ناوردان های رو به قبله به پایین: صدای شر شر، سرایش نیروی ایزدی و از طرفی نماد و نشانه آب های جان بخش الهی است و نماد و نشانه باروری در طبیعت است.

14- بازگرداندن چمچه خاتون به صندوقخانه: نشان سیرکامل دور دایره است، یعنی تولد به مرگ و اکنون تیرهای چوبی و صندوقخانه گور است و محل دفن بانوی آب

ششمین جشنواره چمچه خاتون با هدف احیای این آیین نمایشی و محلی در شهر کوثر با برنامه های مختلف و با حضور علاقه مندان به فرهنگ و هنر استان اردبیل برگزار شد.

 




نظرات کاربران