یادادشت اتابک نادری در سوگ پیشکسوت تئاتر اردبیل
پدر بابکِ اردبیل، حبیب آقا بدرود
اتابک نادری: ۱۹ بهمنماه ۱۴۰۱ روز سختی برای من بود. قرار بود فیلم سینمایی «هایپاور» که من در آن ایفای نقش کرده بودم در سینمای شهرم اکران شود و من منتظر برخورد همشهریان و دوستان در اردبیل نسبت به این موضوع بودم که ناگاه خبر تلخی را دریافت کردم.
درگذشت حبیب آقا، حبیب نجفلو یکی از فرزانگان تئاتر اردبیل...
وقتی خبر را شنیدم بیاراده به گذشتهها و خاطراتم با ایشان برگشتم و چون پرده سینما در مقابل چشمانم رژه رفتند.
سالهای ۶۴، ۶۵ که در تئاتر اردبیل همچون جوان طلبهای در محضر بزرگان تئاتر تلمذ میکردم اولین بار با نام حبیب آقا آشنا شدم آن هم از زبان معلم هنر و اخلاقم زندهیاد داوود جلایی، سر تمرین نمایشی به کارگردانی مهندس جلایی بودیم که حبیب آقا سر تمرینمان تشریف آوردند، آن موقع جلایی گفت ایشان حبیب آقا نجفلو پسر حسن آرتیست هستند که از تهران تشریف آوردهاند.
ایشان نشستند و تمرین ما را دیدند و با داوود جلایی خودمانی و یواش گفتوگو میکردند؛ بهاحتمالزیاد در مورد میزانسن و بازیها نقطه نظراتشان را به مهندس جلایی میگفتند و مهندس هم در کمال احترام و خضوع سر تکان داده و تأیید میکردند یا توضیح میدادند.
در ذهن منِ نوجوان، حبیب آقا کاریزمای عجیبی ایجاد کرده بود؛ مردی خوشقیافه و خوشپوش و شبیه بازیگران خارجی... او که رفت به مهندس جلایی گفتم ایشان چرا تئاتر و هنر را ادامه ندادند؟ مهندس جلالی با آن خنده همیشگی و مهربانانه گفت: بابا میدونی ایشون کی هستند! حبیب آقا استاد منه، خودشون سرپرست گروه تئاتر بابک بودند. من همسن تو بودم عضو این گروه شدم و تئاتر را از ایشان و عمو حسن نجفلو یاد گرفتم. در آن سالها وقتی معلمم، مهندس جلایی او را استاد خطاب کرد، جایگاهش برایم خاصتر شد.
بعدها که دانشجو تئاتر شدم و قصد نگارش تاریخ تئاتر اردبیل را پیدا کردم بیشتر با هم قرار گذاشتیم و رفاقت محترمانهای همچون دانشآموز و معلم شکل گرفت. با کنکاشی در زندگینامه هنری او پی بردم که گروه بابک در قبل از انقلاب حرفهایترین گروه تئاتر اردبیل محسوب میشده است. این گروه با حضور زندهیاد اسماعیل صدقیانی و چهرههای فرهنگی هنری همچون ناصر جعفری، داوود جلایی، کیومرث صدقیانی، سلمان عبداللهی، فضلعلی درگاهی، عزیز مسنن، اکبر منصوری، نادر مهدیلو، آواز مقدم، عزیز زرگین، غفور رحیمیان و... با رویکرد جدیدی آغاز به کار کرده بود. اقدامات گروه بابک که حبیب نجفلو و اسماعیل صدقیانی جزو کارگردانان و رهبران اصلی گروه آن را هدایت میکردند تأثیرات عمیقی در تقویت تئاتر اردبیل داشت. بهواقع تئاتر معاصر آن دوره که عموماً برگرفته از آثار نمایشی نمایشنامهنویسان روز کشور بود توسط ایشان و گروه تئاتر بابک به روی صحنه رفته است. ایشان آثاری همچون دلباختگان وطن، مرگ در صحنه، چوب به دستهای ورزیل، آنجا که ماهیها سنگ میشوند، آی باکلاه آی بیکلاه، چشم در برابر چشم، بابک خرمدین و بلبل سرگشته... را در کارنامه کاری خود دارا هستند. همچنین ایشان افراد خلاق و مسئولیتپذیری همچون داوود جلایی را هم در تئاتر اردبیل پرورش دادند که همانها نیز سکانداران تئاتر بعد از انقلاب اردبیل شدند.
بیهیچ تعارف و اغراقی باید گفت حبیب نجفلو یکی از چهرههای تأثیرگذار در تئاتر معاصر اردبیل بوده و تماشاگران و هنرمندان نسل جدید را با درامنویسان معاصر ایران آشنا و در توسعه نمایش و تئاتر ایرانی بسیار تلاش کردند.
حبیب آقا همچنین بسیار مهربان و در کار هنری پیگیر بودند و تقریباً در اکثر رویدادهای هنری مربوط به اردبیل چه در تهران چه در زادگاهش شرکت میکردند. در این سالهای اخیر ایشان با شوق وافری به تماشای اکثر آثار نمایشی من در صحنههای تهران مینشستند و همچون معلمی که نگران از شاگردش باشد، نکته نظراتشان را با لطف و بزرگواری اعلام میکردند.
دریغ و درد که نتوانستیم کار مشترکی را با هم تولید کنیم و این آرزو برای من جا ماند.
عمو حبیب، نجابت، اخلاقمداری دقت نظر شما در تئاتر را که مشخصه بارزی از حبیبآقا تئاتر اردبیل بود، هرگز از یاد نخواهم برد.
روحشان شاد و یادشان همواره سبز
ورامین؛ ۲۰ بهمن ۱۴۰۱