در حال بارگذاری ...
...

در بیانیه هیئت داوران جشنواره سودای عشق عنوان شد:

در تمام نقاط دنیا، بسیج و محور مقاومت ، به خونخواهی آب آمده اند

هیئت داوران پانزدهمین دوره جشنواره تئاتر بسیج استان اردبیل در بیانیه خود با تاکید بر اینکه آنجا در دشت نینوا، نقش ها نقش دل بود و حرف ها، حرف دل، اعلام کرد: اینجا و در تمام نقاط دنیا، بسیج و محور مقاومت، به خونخواهی آب آمده اند.

به گزارش خبرنگار ایران تئاتر در استان اردبیل، هیئت داوران پانزدهمین دوره جشنواره استانی تئاتر بسیج اردبیل در آئین اختتامیه این رویداد نمایشی و در تالار شمس عزار اردبیلی توسط روح الله حبیب زاده، نماینده این هیئت، قرائت شد با تاکید بر اینکه آنجا در دشت نینوا، نقش ها نقش دل بود و حرف ها، حرف دل، اعلام کرد: «اینجا و در تمام نقاط دنیا، بسیج و محور مقاومت، به خونخواهی آب آمده اند.»

در این بیانیه آمده است:

«بی تو جانا قرار نتوانم کرد  احسان ترا شمار نتوانم کرد  گر بر تن من زبان شود هر مویی  یک شکر تو تز هزار نتوانم کرد
انسان وقتی دنبال دل خود می گردد که کسی آن را ربوده باشد. باری طلب می باید که اولین قدم است. قدم رنجه فرمودید، خاک پایتان سرمه چشم .
سلام عرض می کنیم بر گل وجود نازنینتان. سلام بر باغ گل. به محفل پر رمز و راز پروانه های گل. شاهد و شمع و شراب گل. سلام بر دستهای مهربان باغبان گل. به نهر جاری آب زلال گل. رایحه و عطر و بوی گلاب گل. سلام بر لبخند عنچه های نازک نازآفرین گل. سلام بر شبنم و اشک و اشتیاق گل. سلام بر ریشه و ساقه و برگ و جام جهان نمای گل. و بر طراوت رنگین کمان ابروی گل. بوی گل گفتگوی هنرمندانه گل است.
بسم الله الرحمن الرحیم
و هوالذی اضحک و ابکی. و اوست که می خنداند و می گریاند. گریه از سر شوق دیدار دوست قهقهه مستانه است، نعره مستانه است.
السلام علیک یا رسول الله. ای رسولی که هم رحمه اللعالمینی و هم رحمه اللاشقیا. ای رسولی که کلید گنج رحمت الهی در دستان نوازشگر توست. 
نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد  حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد
فطرت آشفت که از خاک جهان مجبور     خودگری خود شکنی خود نگری پیدا شد
خبری رفت ز گردون به شبستان الست   حذر ای پردگیان پرده دری پیدا شد
آرزو بی خبر از خویش به آغوش حیات   چشم وا کرد و جهان دگری پیدا شد
زندگی گفت که در خاک تپیدم همه عمر  تا از این گنبد دیرینه دری پیدا شد
السلام علیک یا مولای یا امیر المومنین.
خداوند لوحی آفرید از بلور. دو جلدش از زبرجد سبز و خطوطش از نور.  بلوری از شمع شبستان الست. با پروانه های بی قرار و سر مست. و درون آن صدفی ساخت تا در و جان مایه بی قراریش را جلوه گر بیند. این اقتضای معشوقیت اوست که با جلوه خود در آمیزد و آفرینش را واله و شیفته خود گرداند – و آن در – جز ساقی سر خدا نبود که در جان مایه صدف کعبه پا به عرصه ظهور گذاشت.
السلام علیک یا ثارالله
آنجا نقش ها نقش دل بود و حرف ها حرف دل. حجاب ها یکسره کنار.  پرده در پرده حضور. آنجا حضوری به وسعت همه سینه های عاشق. حضوری از جلوه خدا بود. آنجا سر حسین بر نی بود. دست علمدار بر زمین. آنجا بهای عشق جان بود. آنجا آب را سر می بریدند. آسمان و آفتاب را سر می بریدند. آنجا پرستش از سر حالت بود نه حاجت. آنجا همه از خشیت الهی حالتی آمیخته از ترس و عشق داشتند. آنجا روح پنهان شهدا عریان بود. و اینجا شما، پیام رسان آن پرده ها، پیامبر آن خون، علمدار آن علم. نه تنها اینجا، بل در تمام نقاط دنیا، بسیج و محور مقاومت، به خونخواهی آب آمده اند. بسیج و محور مقاومت به خونخواهی آسمان و آفتاب آمده اند. در تمامی نقاط عالم روح پنهان همه تابلوهای نقاشی، همه قصه ها و شعرها عریان شده، و این حضور، تربت از آن پرده و آن صحنه بر پیشانی، خون از خون آن شهدا در رگ، علم از آن علمدار بر کف و فریاد آن فریادگر در گلو که فرمود : من روز عاشورا چیزی جز زیبایی ندیدم.
بسیجیان هنرمند حاضر در این جشنواره که شاهد عرق ریزان روح زیبایشان در اجراهایشان بودیم و به امید آنکه شاهد تصویر مخملی گل احساسشان در حریری از نازک خیالی در قامت صحنه در سال های آتی باشیم، از ایثار و فداکاری فرمانده محترم سپاه استان سردار غلامحسین محمدی اصل، معاونت محترم فرهنگی هری سپاه استان جناب آقای سید محمد لطیفی، رییس محترم سازمان بسیج هنرمندان استان جناب آقای علی مردانه و همچنین از همت والای ستون خیمه تئاتر استان اردبیل و دبیر محترم پانزدهمین جشواره استانی بسیج، جناب آقای محمد رضا خدایی در برگزاری این جشنواره قدردانی می کنیم. پروانه ات خواهیم ماند تا خمار بامداد.
هیئت داوران: علی دانش، کریم عظیمی ججین و روح اله حبیب زاده اردبیلی»