در حال بارگذاری ...

یادی از پدر تئاتر اردبیل

زنده یادحسن نجفلو عمر خود را در راه اعتلای هنر تئاتر شهر خود سپری کرد. مردم شهر از پیر و جوان و زن و مرد او را دوست داشتند و بطور خودمانی او را حسن عمو صدا می کردند. او که به حسن آرتیست مشهور شده بود، هرگز خود را هنرمند نمی دانست و لقب «هوسکار» را به خودش می داد و می گفت : «... صحنه جای هنرمندان است، ما هنرمند نیستیم بلکه ما عشق داریم و هوس آن داریم که در صحنه حضور داشته باشیم و الا هنرمندی مقامی بس بزرگ است ....»

تئاتر اردبیل- سعید نوریان؛ حسن نجلفو که در میان مردم اردبیل به حسن آرتیست لقب یافته است را باید بانی و پدر تئاتر اردبیل بدانیم . هنرمندی که تمام عمرش را وقف فرهنگ و هنر اردبیل کرد و زمینه ای را فراهم کرد تا تئاتر اردبیل به سمت نو شدن حرکت کند. حسن نجفلو در اردیبهشت 1278هجری شمسی در روستای میناوار بخش نمین شهرستان اردبیل چشم به جهان گشود. پدرش نجفعلی اهل قریه میناآوار (میناآباد) بخش نمین (بخش مرکزی شهرستان نمین فعلی ) و در اردبیل به شغل دندانسازی مشغول بود. خانواده نجفلو در ایام طفولیت وی ساکن محله  «علی کوچه سی» (کوچه علی ) بودند. در آن زمان و بعلت اینکه اردبیل فاقد مدرسه بود، حسن نجفلو برای تحصیل به مکتب خانه  ملاعزیز رفت و چون به تحصیل علاقه نداشت، به زودی ترک مکتب نموده  و به رانندگی پرداخت.  نجفلو  در سن دوازه سالگی به همراه خانواده اش به قفقاز رفت و درآنجا به کار پرداخت. وی در قفقاز و  با دیدن چند کار نمایشی  در مدارس، عاشق هنر تئاتر شد و با گذراندن دوره ابتدایی و مقدماتی کوتاهی وارد حرفه بازیگری شد و در این هنر و به ویژه در اجرای نقش های کمدی، چنان استعدادی از خود نشان داد که طرفداران زیادی بین مردم هنردوست پیدا کرد.وی بعداز بازگشت از قفقاز، در کنار رانندگی و تامین معاش خانواده، عشق و علاقه اش به تئاتر فروکش نکرد و بر اساس میزان علاقه ای که به هنر نمایش داشت، با استفاده از محبوبیتش در بین دوستان و آشنایان ، عده ای از علاقمندان تئاتر را به دور خود جمع کرد و به تعلیم آنها پرداخت و  نمایش هائی را در منازل دوستداران تئاتر در اردبیل به روی  صحنه آورد. ناگرچه  جو سیاسی و اجتماعی حاکم بر شهر اردبیل  اجازه ی اجرای نمایش های عمومی را نمی داد ، اما نجفلو و دوستانش به اجبار این نمایش ها را در منازل آشنایان اجرا می کردند. در سال 1306 و با تاسیس مجمع سعادت، عرصه جدید و فضای بازتری برای فعالیت های هنری حسن نجفلو و دوستانش پیدا شد و آنها در عرض دو سال عمر پربار مجمع سعادت کارهای ارزنده ای را در صحنه  سالن نمایش این مجمع به معرض تماشای مردم هنردوست اردبیل گذاشتند. در سال 1312 نجفلو بار دیگر فعالیت های تئاتری خود را از سرگرفت و با تشکیل یک گروه نمایشی و به روی صحنه بردن نمایش « نادرشاه» روحی تازه به کالبد تئاتر اردبیل دمید. نجفلو با همراهی گروه خود،  چند اثر نمایشی دیگر را در شهرهای تبریز و اردبیل و دیگر شهرهای استان آذربایجان سابق به روی صحنه برد. اپرای زیبای «اللی یا شیندا جوان» (جوانی 50 ساله) از جمله کارهای ارزشمندی بود که نجفلو با همکاری گروه تئاتر سیار جهان تبریز در سالن معروف شیر و خورشید تبریز به اجرا گذاشت . این نمایش که مورد توجه تبریزی ها قرار گرفت ، تئاتر اردبیل و نام حسن نجفلو را در سراسر آذربایجان مطرح ساخت. در سال 1320 و پس از ازدواج و تشکیل خانواده ، با دلگرمی بیشتری به کار تئاتر پرداخت و چون مردم نیز با این هنر آشنا شده بودند ، زمینه  فعالیت تئاتری در اردبیل بسیار مساعد گشت.بطوری که بانوان نیز کم کم به بازیگری تئاتر روی می آوردند.

حسن نجفلو، به پاس زحمات بیست ساله  خود در زمینه نمایش و بر اساس لیاقتی که داشت، در پنجم اردیبهشت ماه سال 1323طی مراسمی از سوی ارتش به دریافت  نشان افتخار نایل گردید. در همین سال نجفلو با همکاری و مشارکت دوستش فتح الله زاده و شهرداری اردبیل قطعه زمینی را در مقابل دبیرستان صفوی خریداری و اولین سینمای اردبیل را با نام «سینما جهان» تاسیس کرد و چون خود در امور فنی مهارت داشت ، مسئولیت آپارات سینما را نیز به عهده گرفت. این سینما در زمان خود جزو بهترین سینماهای آذربایجان محسوب می شد و فیلمهای خوبی را به نمایش می گذاشت. مردم نیز به عنوان تنها سرگرمی و تفریح از این  سینما استقبال خوبی بعمل می آوردند. چند سال بعد ساختمان سینما دچار خرابی شد. نجفلو با فروش چند سهم از مالکیت آن در تاریخ1326 سینما را بازسازی کرد. در این بازسازی نام آن به سینما ایران تبدیل شد.

حسن نجفلو در پی یک دسیسه ، به 9 ماه زندان  محکوم و پس از گذراندن دوران حبس به مدت یکسال نفی بلد شد. او که به تهران و اصفهان تبعید شده بود ، از علاقه و عشق خود به تئاتر دست برنداشت و در همین دوران با گروههای آذربایجانی مقیم تهران به همکاری پرداخت و نمایشهایی را به روی صحنه برد . نمایش «مشهدی عباد» از جمله کارهایی بود که نجفلو  با همکاری مصطفی پایانی اجرا کرد.

نجفلو پس از بازگشت به اردبیل به حرفه سینماداری مشغول و سالها از تئاتر و نمایش فاصله گرفت. از سال 1339 دوباره نمایش های بلند و اپراهای معروف آذربایجانی را با گروههای تازه تشکیل یافته به روی صحنه برد. در سال 1346 به دلایلی نامعلوم سهم خود از سینما را به شرکایش فروخت و برای امرار معاش ، دوباره به شغل اولیه  خود یعنی رانندگی کامیون روی آورد.

نجفلو در سال 1348 به پیشنهاد دوستان و هنرمندان قدیمی و با همکاری زنده یاد اسماعیل صدقیانی که خود نیز یکی از هنرمندان ارتش بود ، گروهی تشکیل دادند و به فعالت پرداختند. این گروه که بعدها نا م «گروه آزاد بابک» به خود گرفت ،  نمایشنامه های بلندی از بهرام بیضایی، غلامحسین ساعدی و سایر نویسندگان ایرانی را به زبان فارسی اجرا می کرد. حسن نجفلو با نمایشهای کوتاه کمدی خود(میان پرده ) همراه این آثار نمایشی در روی صحنه حضور می یافت و باعث دلگرمی آنها می شد . وی علاوه بر راهنمایی بازیگران برای ایفای بهتر نقش ها، بعنوان گریمور نیز آنان را یاری می کرد.

در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، نجفلو به دلیل کهولت سن از رانندگی دست کشید و در خانه  کوچک خود در محله اکبریه اردبیل زندگی آرامی را بعنوان یک بازنشسته ادامه داد. در همین دوره، به دعوت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اردبیل و صداوسیمای مرکز اردبیل ، چند نمایش کوتاه تلویزیونی را برای برنامه  «صبح جمعه » سیمای مرکز اردبیل و جشن های دهه  فجر انقلاب اسلامی  به زبان آذری اجرا کرد که بسیار مورد توجه تماشاگران برنامه های تلویزیونی و شرکت کنندگان در مراسم قرار گرفت. «نوکر گیج »، «حاجی آقا زن می خواهد »، «تاجر کدو»، «یک تخت و دو مسافر»، «کلاس هنرپیشگی »، «درد سر تلفن »، «آدام مادام»  و... از جمله عناوین نمایش های کوتاهی است که نجفلو برای سیمای مرکز اردبیل و اداره  فرهنگ وارشاداسلامی اردبیل اجرا کرده است. چند میانپرده  تلویزیونی که استاد نجفلو در آنها به ایفای نقش پرداخت، در واقع آخرین برنامه های نمایشی وی بود و پس از آن در کنج خانه بدون فعالیت ولی با دنیایی از خاطرات صحنه گذران ایام کرد تا اینکه در پنجم مرداد ماه 1369 در 91 سالگی قلبش از حرکت ایستاد و دار فانی را وداع و در گورستان غریبان برای همیشه آرام گرفت.

زنده یادحسن نجفلو عمر خود را در راه اعتلای هنر تئاتر شهر خود سپری کرد. مردم شهر از پیر و جوان و زن و مرد او را دوست داشتند و بطور خودمانی او را حسن عمو صدا می کردند. او که به حسن آرتیست مشهور شده بود، هرگز خود را هنرمند نمی دانست و لقب «هوسکار» را به خودش می داد و می گفت : «... صحنه جای هنرمندان است، ما هنرمند نیستیم بلکه ما عشق داریم و هوس آن داریم که در صحنه حضور داشته باشیم و الا هنرمندی مقامی بس بزرگ است ....» او که همطراز بزرگترین بازیگران کمدی ایران بود و در سراسر آذربایجان نظیر نداشت، متواضعانه به شاگردانش ایده  می داد و همواره تاکید می کرد که «هنرمند باید با عشق زندگی کند و در این عشق بسوزد.» اهدای بخش عظیمی از عایدات و درآمدهای تئاتری خود به خانواده های بی بضاعت و برای صرف در امور خیریه حکایت از عشق وی به مردم خود داشت. حسن نجفلو انسانی مهربان ، خوشرو ، صادق ، دلسوز و پاک نیت و هنرمندی مردمی و عاشق بود . او خیلی دوست داشت تا یکبار دیگر ، نمایش مشهدی عباد را با حضور صدقیانی ، جعفری و جلایی و فرزند برومندش حبیب نجفلو در شهر اردبیل به روی صحنه برد اما علیرغم اخذ مجوز اجرا ، مرگ امانش نداد و این آرزو را با خود برد .

ساختن یک سالن مجهز تئاتر در اردبیل دیرینه آرزوی این هنرمند وارسته ی اردبیلی  بود که متاسفانه به این آرزو دست نیافت و با سینه ای دردمند از این ناکامی به دیارباقی شتافت.  نجفلو  نه یک هنرمند بلکه یک معلم و پدری بزرگ و دلسوز برای همه ی هنرمندان اردبیل بوده و به حق او را باید  «پدر تئاتر اردبیل » بنامیم.

یادش گرامی و نامش هماره جاودان باد .




نظرات کاربران