ضرورت و اهمیت آموزش و نقد در جشنوارههای تئاتر
ایران تئاتر، اردبیل، شهرام محرابی: یک پای تئاتر در فلسفه و پای دیگر آن در شعر است. شاعرانگی و فلسفه یک اثر هنری را شکل میدهد و تئاتر از هردوی اینها بهرهمند است؛ یعنی دنیای تئاتر دنیای پر از رمز و رازهاست رمزی که فیلسوف میآفریند و رازی که شاعر میسازد. هر چه رمزها و رازها برای مخاطب آشکار گردد. از دیدن اثر لذت دوچندان میبرد. بهطوریکه که تئاتر هنری است زنده و پویا که درست در زمان آفرینش با تماشاگران خود پیوند مییابد زندهبودن تئاتر سبب میشود تا نقد در تئاتر اهمیتی زیادی یابد. فراوان دیده، خوانده و شنیدهایم که یک یا شماری از نقدها بر اجراهایی پسین یک تئاتر تأثیر و تأثیرهای جدی و ژرف گذاردهاند. در حوزه هنر تئاتر دو عنصر مهم نقد و آموزش و البته عنصری جداییناپذیر از تئاتر هستند که همین دو عنصر سالهاست در جشنوارههای استانی، منطقهای و سراسری مورد غفلت واقعشده است. متأسفانه جلسات نقد بررسی و کلاسهای آموزشی بهطورکلی حذف یا بسیار کمرنگ شده است درصورتیکه منتقد میتواند در جریان سازی تئاتر اهمیت فوقالعادهای داشته باشد؛ و آموزش نیز از مسائل بنیادی تئاتر امروز است.
هرگونه رشد و توسعه در حوزه تئاتر باید همواره از این دو عنصر بهرهمند باشد. زمانی که اثر مورد ارزیابی و قضاوت شفاف قرار نگیرد نمیتواند به یک اثر کامل و موفق تبدیل شود؛ و از طرفی نقد اثر باعث میشود فهم مخاطب روشن و بهتر شود تا پیوند میان اثر و مخاطب گره بزند؛ و منتقد دقیقاً در اینجا نقش پیوند پلی که میان تئاتر و مخاطب است را ایفا میکند. خوشبختانه امسال در بیست و یکمین جشنواره تئاتر منطقهای مغان به همت شورای سیاستگذاری جشنواره و ستاد اجرایی همزمان با برگزاری جشنواره جلسات نقد بررسی پس از اجرا و همچنین کلاسهای آموزشی توسط کارشناسان و متخصصین دایر و برگزار شد؛ و استقبال خوبی هم از طرف هنرمندان و تماشاگران شد و جلسات نقد بررسی در جهت شفافسازی و آنالیز اثر، در حضور کارگردانان و عوامل اجرایی مورد ارزیابی شد. انتظار میرود در تمامی جشنوارهها بهویژه استانی فضای مناسب برای آموزش یا کارگاه آموزشی و زمان بهتر برای جلسات نقد و بررسی در جدول زمانبندی جشنواره قرار گیرد.
تا هنرمند و مخاطب این حوزه به شاعرانگی و فلسفیان این هنر بهوضوح پی ببرد تا پیوند میان مخاطب و اثر شکل بگیرد و این پیوند، پیوندی مبارکی باشد و تا مخاطب از فهم بهتری برخوردار باشد تا این پیوند عمیقتر از همیشه، این اتفاق نمیافتد مگر با تأکید موارد فوقالذکر و اهمیت دادن به آموزش و ضروری دانستن نقد بررسی. البته این آموزش و نقد اثر نباید به برگزاری جشنوارهها و رویدادها محدود شود و ضرورت دارد در طول سال و در کنار اجراهای عمومی و به روی صحنه رفتن آثار استانی و شهرستانی انجام گیرد و بهتر است این فرهنگ جا بیفتد و گروهها در آغاز ملزم و ادامه مشتاق باشند و از این پیشنهاد استقبال کنند.
بهتر است سیاستگذاران و نهادهای مرتبط با موضوع بهمرور برگزاری جلسات نقد و بررسی و آموزش را از پیوستهای ضروری اجراها دانسته و بر اهمیت موضوع تأکید کنند؛ و این تأکید صرفاً در روی کاغذ بیانیه هیئتداوران جشنواره جا خوش نکند و بهصورت عملی بر اجرای آن تأکید شود. بدیهی است ادبیات و هنر از زمان ارسطو تا به امروز در سایه نقد و آموزش پیشرفت چشمگیر داشته است. منابع بسیار و نظریات متفاوتی در حوزه نقد هنر و ادبیات بهویژه تئاتر ارائهشده است که مطالعه آنها هم برای هنرمندان تئاتر و هم برای کارشناسان حوزه آموزش و نقد الزامی است.
انتظار داریم جهت توسعه و شکوفایی هنر تئاتر رشد آن را شاهد باشیم. در غیر این صورت یک پای تئاتر همچنان میلنگد و همچنان تئاتر در فقر مخاطب و هنرمندان دلزده تر از قبل بهکار خود ادامه میدهند. باشد که روزی شاهد چنین اتفاقهای خوب در جشنوارهها باشیم.